دیدگاه سازمان چریکهای فدائی خلق ایران
فشرده بخش چهارم کتاب «قتل عبدالله پنجهشاهی … »
برای بررسی عوامل تعیین کننده در قتل عبدالله پنجه شاهی، باید دید که این قتل در چه محیط و شرایطی روی داده است. بنابراین بخش چهارم کتاب شناختی اجمالی از دیدگاه مارکسیستی سازمان چریکهای فدائی خلق ایران و بخش ششم آن شناختی اجمالی از روابط درونی این سازمان به خواننده ارائه میدهد.
خوانندگانی که از دیدگاه این سازمان بقدر کافی اطلاع دارند، میتوانند از خواندن مطالب این بخش صرف نظر کنند و به بخش بعدی بروند.
سه ویژگی مهم دیدگاه «سازمان چریکهای فدائی خلق ایران»:
-
دیدگاه رسمی سازمان مارکسیسم لنینیسم بود.
-
اما این سازمان برداشت خاصی از مارکسیسم لنینیسم داشت. این برداشت بر پایه روحیه انقلابی ویژهای قرار داشت که به آن روحیه «روحیه چریکی» گفته میشود. روحیه چریکی گونهای از روحیه «انقلابیگری» است که بر پایه آن گروه کوچکی از انقلابیون میخواهند با «عمل انقلابی» خود مردم را برای انقلاب کردن به حرکت درآورند.
-
شکل «عمل انقلابی» این سازمان مبارزه مسلحانه چریکی بود که مخالفان مارکسیست این سازمان آن را مبارزه مسلحانه جدا از توده مردم مینامیدند.
در این بخش از کتاب «قتل عبدالله پنجهشاهی …» ابتدا مفاهیم ادبیات مارکسیستی: «انقلاب اجتماعی»، «صورتبندی یا فُرماسیون اجتماعی-اقتصادی»، «وضع انقلابی (شرایط عینی ذهنی انقلاب)»، «قهر انقلابی و شکلهای آن» بازگو میشوند. آنگاه برداشت خاص سازمان از مارکسیسم لنینیسم مورد بررسی قرار میگیرد.
دیدگاه مارکسیستی سازمان چریکهای فدائی خلق ایران
دیدگاه مارکسیستی سازمان چریکهای فدائی ایران برداشت ویژهای از مارکسیسم بود که بر پایه روحیه انقلابیگری حاکم بر اعضا و رهبری این سازمان بود. روحیه انقلابیگری نمیخواهد انقلاب را پیشبینی کند بلکه میخواهد خود انقلاب برپا کند. بر این پایه سه اشتباه مهم در برداشت ای سازمان از مارکسیسم وجود داشت.
«عمل انقلابی» در برابر «تبلیغ آگاهی سوسیالیستی»
«سازمان چریکهای فدائی خلق ایران» وظیفه حزب پیشاهنگ طبقه کارگر را نه بردن آگاهی سیاسی سوسیالیستی از طریق تبلیغ در میان توده زحمتکشان بلکه انجام عمل انقلابی حزب یا سازمان پیشاهنگ میدانست. طبق دیدگاه سازمان پیشاهنگ وظیفه داشت که با عمل انقلابی خود توده های مردم را به مبارزه و به ویژه مبارزه مسلحانه جذب نماید و آنها را به حرکت درآورد.
مسعود احمدزاده یکی از نظریه پردازان این سازمان مینویسد: [ ۱ ]
رژی دبره به ما میگفت که پیشاهنگ لزوماً حزب مارکسیست لنينيست نیست، نيروی چریکی نطفهی حزب است و چریک خود حزب است.
بیژن جزنی دیگر نظریه پرداز این سازمان بر این باور است که یک سازمان مارکسیستی باید دست به «عمل انقلابی» که سرشت تبلیغی دارد، بزند. او مینویسد [ ۲ ] :
خصلت دیگر مبارزه مسلحانه سرشت تبلیغی اعمال قهر انقلابی در این مرحله است. … مفهوم سرشت تبلیغی اینست که با وارد ساختن ضربات نظامی به رژیم در روحیه تودهها به سود مبارزه اثر بگذاریم.
حال آنکه نیروی مادی یک گروه مارکسیستی بسیار کم است و درصورت اقدام به چنین کاری شکست خواهد خورد. در عوض یک سازمان مارکسیستی با نشر آگاهی انقلابی در میان کارگران میتواند نیروی بزرگی را برای انقلاب فراهم سازد.
مطلق پنداشتن نقش سرکوبهای دولتی در سکون تودهها
گرچه «سازمان چریکهای فدائی خلق ایران» طبق تئوریهای مارکسیستی به مبارزه طبقاتی باور داشت اما درک درستی از مبارزه طبقاتی و پیچیدگی آن نداشت. نظریه پردازان سازمان میپنداشتد که دیکتاتوری امپریالیستی شاه توانسته است، جلوی جنبش خودبهخودی (مبارزه طبقاتی) توده مردم را بگیرد [ ۳ ] [ ۴ ] .
ناآگاهی از پیچیدگی مبارزه طبقاتی یعنی ناچیز شمردن جنبش خودبخودی تودهها و غلو در توان سرکوب دیکتاتوری امپریالیستی شاه، رهبران این سازمان را به این نتیجه بسیار نادرست رساند که تودههای مردم قدرت رژیم شاه را مطلق و توان خود در مبارزه با رژیم شاه رانیز در ضعف مطلق میبینند. این نظریه در ادبیات سازمان «دو مطلق» نامیده میشد [ ۵ ] . این سازمان میخواست با «عمل انقلابی» خود این «دو مطلق» را در ذهن تودهها بشکند و آنها را به مبارزه طبقاتی و بویژه مبارزه مسلحانه بکشاند.
اما واقعیت این بود که اصلاحات ارضی و رشد اقتصادی در ابتدای دهه ۱۳۴۰ از سطح مبارزه طبقاتی کاسته بود. بدون شک حکومتهای دیکتاتوری مبارزه توده مردم را سرکوب میکنند اما نمیتوانند جلوی آن را بگیرند.
درک نادرست از شرایط عینی انقلاب
نظریه پردازان «سازمان چریکهای فدائی خلق ایران» نه تنها درک درستی از مبارزه خودبخودی توده مردم در ایران در میانه دهه ۱۳۴۰ نداشتند و سکون نسبی جنبش خودبخودی در آن زمان را بیشتر ناشی از سرکوب دولتی میپنداشتند، بلکه درک درستی از شرایط عینی و ذهنی انقلاب در ایران نیز نداشتند.
مسعود احمدزاده، نویسنده کتاب «مبارزه مسلحانه هم استراتژی و هم تاکتیک» بر این باور بود که شرایط عینی انقلاب در ایران در نیمه دوم دهه ۱۳۴۰ وجود داشت [ ۶ ] . بیژن جزنی تا حدودی واقعبین بود و برخلاف احمدزاده میگفت که شرایط عینی انقلاب در آن سالها در ایران وجود نداشت ولی بر این باور بود که پیشاهنگ با مبارزه مسلحانه در تسریع و فراهم شدن شرایط عینی نقش دارد [ ۷ ] . در صورتی که مارکسیسم میآموزد که وضع انقلابی به اراده این یا آن طبقه اجتماعی یا به اراده این یا آن حزب سیاسی بوجود نمیآید.
شیوه مبارزه سازمان با رژیم شاه
شیوهای که «سازمان چریکهای فدائی خلق ایران» برای «عمل انقلابی» خود برگزیده بود، مبارزه مسلحانه (چریکی) با رژیم شاه بود.
این شیوه مبارزه با مبارزه مسلحانه تودهای که مثلاً در ویتنام یا الجزایر شکل گرفته بود، بسیار متفاوت بود. در مبارزه مسلحانه «سازمان چریکهای فدائی خلق ایران» تودهها شرکت نداشتند. اعضای این سازمان قهرمانانه ولی بدون پشتیبانی تودههای مردم به جنگ با رژیم تا دندان مسلح شاه میرفتند.
برهم کنش تئوری چریکی و روحیه انقلابیگری
روحیه انقلابیگری حاکم بر سازمان چریکهای فدائی خلق ایران و تئوریهای چریکی این سازمان که خود نیز حاصل این روحیه بود، بر هم تأثیر میگذاشت و یک دیگر را تقویت میکردند. این برهم کنش روحیه انقلابیگری و تئوری چریکی حالت پیچیدهای در ذهن چریک پدید آوردند که رهایی و گریز از مشی چریکی را بسیار مشکل میکرد. بنابراین تا هنگامی چریک شکست سختی نمیخورد، نمیتوانست به نادرستی مشی چریکی و تئوریهایش پی ببرد.
روحیه چریکی نقش مهمی در روابط درونی «سازمان چریکهای فدائی خلق ایران» داشت. این روحیه همچنین در اعدام عبدالله پنجه شاهی نقش مهمی ایفا کرد که بعد به آن پرداخته میشود.
پانویسها:
۱ مسعود احمدزاده. «مبارزه مسلحانه هم استراتژی، هم تاکتیک»، سازمان چریکهای فدائی خلق ایران، تهران، ۱۳۵۹، صفحه ۵۶.
http://www.iran-archive.com/sites/default/files/sanad/cherikha_ta_1357-mobarezeh_masud.pdf
۲ بیژن جزنی. «نبرد با دیکتاتوری شاه، به مثابه نیروی عمده امپریالیسم و ژاندارم منطقه». انتشارات مازیار، تهران، اردیبهشت ۱۳۵۸، صفحه ۳۶.
این کتاب با نام «مبرمترین مسائل جنبش انقلابی ما در لحظه کنونی». انتشار سازمان اتحاد فدائیان خلق ایران، ۱۳۸۲، صفحه ۲۱
۳ مسعود احمدزاده. همان کتاب صفحه ۴۴. او مینویسد:
عدم وجود جنبشهای خودبهخودی، نه ناشی از رشد ناکافی تضادها بلکه ناشی از سرکوب مداوم پليس و بیعملی پيشرو است.
۴ بیژن جزنی. «رابطه جنبش انقلابی مسلحانه با خلق». مینویسد:
جنبش انقلابی با عملیات چریکی خود میخواهد «غول» دستگاه حاکمه را در نزد تودهها که بر اثر شکست به حالت افسردگی و خمودی افتاده اند، بشکند و آنها را به مبارزه با آن فرابخواند. چنین است مفهوم تبلیغ مسلحانه و تدارک مسلحانه انقلاب تودهای.
این مقاله در کتاب پنج رساله، انتشار سازمان چریکهای فدائی خلق ایران، صفحه ۲۱.
http://www.iran-archive.com/sites/default/files/sanad/cherikha_ta_1357-mobarezeh_masud.pdf
همین کتاب در وبگاه «سازمان اتحاد فدائیان خلق ایران»، صفحه ۴.
http://www.archive.etehadefedaian.org/archive/bargiaztarikh/Rabetehjonbesheenghelabibakhalgh.pdf
۵ پرویز پویان یکی دیگر از نظریه پردازان سازمان، این نظریه را در مقالهای بنام «ضرورت مبارزه مسلحانه و رد تئوری بقا » مطرح کرده و آن را «دو مطلق» نامیده است.
۶ مسعود احمدزاده. همان کتاب. صفحه ۴۳. مینویسد:
ما در بررسی شرائط عینی میهن خود نشان دادیم که هرگونه توسل به آماده نبودن شرائط عينی انقلاب، مبين اپورتونيسم و سازش کاری و رفرميسم، نشانهی فقدان شهامت سیاسی و توجیه بیعملی است. من فکر میکنم که علت عدم وجود چنین جنبشهائی را اساساً باید از يک طرف در سرکوب قهرآمیز و اختناق مداوم و ناشی از دیکتاتوری امپریالیستی به مثابه عامل اساسی ابقاء سلطهی امپریالیستی همراه با تبلیغات وسیع سیاسی و ایدئولوژیک ارتجاعی دانسته و از طرف دیگر ضعفهای عمدهای را که عامل انقلابی، سازمانها و رهبریهای مبارزه دچار آن بودند، باید در نظر داشت.
۷ بیژن جزنی. کتاب «نبرد با دیکتاتوری شاه، … ». مینویسد:
هنگامیکه جریانهای پیشرو دست به مبارزه مسلحانه میزنند، ضروری نیست که موقعیت انقلابی (یعنی شرایط عینی انقلاب) فراهم باشد، پیشاهنگ خود در تسریع فراهم شدن این شرایط فعالانه شرکت میکند.
همان کتاب، انتشارات مازیار، صفحه ۴۰. همان کتاب. در وبگاه «سازمان اتحاد فدائیان خلق ایران». صفحه ۲۴،
برای دیدن کتاب در مرورگر خود اینجا کلیک کنید.
برای دانلود کتاب اینجا کلیک کنید.
برای اطلاعات بیشتر درباره دانلود کتاب به صفحه دریافت کتاب بروید.