پاسخ‌های خانم ناهید قاجار

خانم ناهید قاجار یادمانده‌های با‌ ارزش و گران بهایی از «سازمان چریکهای فدائی خلق ایران» دارد که او این گنجینه را مخلصانه در اختیار دیگران قرار داده است. بخش زیادی از این یادمانده‌ها را او در نشریه‌ها و همچنین کتاب «راهی دیگر … » بیان کرده است. اما بخشی را باید از او پرسید. بنابراین در دو پیام جداگانه از او درباره خانواده عبدالله پنجه‌شاهی و «گزارش غبرائی» پیرامون روابط عبدالله و ادنا پرسیدم که آن‌ها در زیر می‌آیند.

 

پیرامون خانواده پنجه‌شاهی

خانم شمسی انصاری (مادر پنجه‌شاهی):

خانم شمسی انصاری معروف به مادر پنجه‌شاهی در ده فروردین ۱۳۵۶ مادر با كمك همسايگان و با گرفتن چادر از آن‌ها با تنها دختر زنده مانده‌‌اش زهره از خانه فرار می‌کنند.

مادر با دخترش زهره با رفيقی علنی تماس مى‌‌گيرد و تا مدنی در خانه او می‌ماند. گويا در آنزمان ارتباط رفيق علنی با سازمان قطع می‌شود. چند ماهی طول می‌کشد تا رفيق علنی ارتباطش وصل شود. بعد از آن مادر و زهره را به خانه تيمی می‌برند. تا آن زمان سازمان فكر می‌کرد که مادر و زهره زنده دستگير شده‌اند.

مادر پنجه‌شاهی هشت فرزند داشت. مادر پنجه شاهی از فعالان مادران خاوران و در روز ۲۰ بهمن ۱۳۵۷۹ بر اثر بیماری در تهران در بیمارستان آسیا جان باخت.

پدر پنجه‌شاهی:

آقای پنجه‌شاهی از جوانان حزب توده بود. پدر شمسی خانم (پدر مادر) به شرطی حاضر می‌شود که دخترش با آقای پنجه‌شاهی ازدواج کند که از فعالیت سیاسی دست بکشد. پدر این شرط را می‌پذیرد. بعدها که عبدالله بزرگ شده بود، مادر به عبدالله گفته بود که پدرم کجا است تا ببیند پدرت سیاست را کنار گذاشت و تو آن را شروع کردی.

نصرالله

نصرالله در مغازه پدر کار می‌کرد و ازدواج کرده و پسر ۳-۴ ساله‌ای بعد از انقلاب داشته است.

اسدالله «؟؟؟»

او مخفی نشد، در جریان کشتار زندانیان سیاسی در تابستان ۱۳۶۷ اعدام می‌شود.

جعفر «خشایار»

بر سر قرار در اسفند ۱۳۶۰ در درگیری با پاسداران کشته می‌شود(i). «خشایار» دختری در ایران دارد. زمانی که کشته شد، همسرش باردار بود.

امیر «ناصر»

کوچکترین فرزند و اکنون در کانادا ست. او تمایلی به صحبت با دوستان سابق ندارد.

جعفر و امير هنگام درگیری پلیس با در بيرون خانه بودند و در درگيری شركت نداشتند بعد از چند ساعت به سمت خانه مى‌‌آيند و مى‌بینند كه شلوغ و خانه در اختيار پليس است. آنها روزهايي را در تهران در پاركها [می گذرانند] و بعد به اصفهان مى‌آيند كه حيدر آنان را پيدا می‌کند و به خانه‌‌ تیمی خود می‌آورد.

نسرین و سیمین

در دهم فروردین ۱۳۵۶ در درگیری با ماموران ساواک کشته شدند.

زهره (میترا)

ازدواج کرده و در تهران زندگی می‌کند.


پاسخ‌های خانم ناهید قاجار
پیرامون رابطه عبدالله پنجه‌شاهی و ادنا ثابت

پرسشگر: محسن صیرفی نژاد
پاسخ دهنده: ناهید قاجار

پرسشها

با سلام و آرزوی روزگار خوشی برایتان.

چند سؤال درباره عبدالله پنجه‌شاهی دارم. خواهش می‌کنم در صورت امکان جواب دهید.

در مقدمه باید بگویم که همانطور که برایتان گفته‌ام، ادنا ثابت پس از اعدام عبدالله به خانه تیمی ما در اصفهان منتقل شد و حدود سه ماهی آنجا بود. عبدالرحیم‌پور به ما نگفت که او بخاطر تنبیه به خانه ما منتقل شده است و ما هم ابتدا موضوع را نمی‌دانستیم اما کمی بعد به موضوع پی بردیم.

در این سه ماه رفتار اعضای تیم با ادنا گرم و صمیمی بود. او در مطالعه جمعی و برخی از کارهای جمعی تیم ما شرکت می‌کرد و با هم بحث و گفتگو می‌کردیم. گمان می‌کنم این‌ها را قبلاً در صحبت تلفنی برایتان گفته بودم.

عبدالرحیم‌پور در صحبت دو نفره به من چیزهایی گفت که نشاندهنده فشار زیاد به ادنا برای پذیرش رابطه جنسی با عبدالله بود. پس از این من مخفیانه (بصورت دو نفره) با ادنا صحبت کردم و مرگ عبدالله را به او اطلاع دادم. ادنا ظاهراً تا این زمان از مرگ عبدالله اطلاعی نداشت. یعنی به او هم گفته شده بود که عبدالله ضربه خورده است. هدف من از ارتباط دو نفره با ادنا برطرف کردن یا کاهش فشار عبدالرحیم‌پور به ادنا بود. در این صحبت ادنا موضوع رابطه عاشقانه خود با عبدالله را اساساً منکر شد و می‌گفت که اصلاً چنین نبوده است. من آن موقع قانع شدم که واقعاً چنین نبوده است. امروز که به آن فکر می‌کنم، با خود می‌گویم که شاید بخاطر ترس از سازمان به من دروغ گفته باشد. اما احتمال چنین دروغی را بسیار کم می‌بینم.

بنظر من شما به گزارش غبرائی صد درصد اعتماد کرده بودید و این اشتباه بود. با توجه به این مقدمه سؤال‌های زیر را از شما می‌پرسم.

چند بار خواسته‌ام که این سوالها را از شما بپرسم اما نپرسیدم. حالا هم ازپرسیدن چنین سؤالهایی معذرت می‌خواهم. بهر حال حقیقت باید روشن شود.

  1. آیا صدایی که غبرایی شنیده بود، صدای روابط جنسی بوده یا گفتگو و پچ‌پچ دو نفره میان عبدالله و ادنا بوده است؟
  2. آیا غبرایی هم آغوشی این دو را دیده یا بر اساس آن صدا اینطور تصور کرده است؟
  3. آیا آن صدا و آن هم آغوشی تا زمانیکه غلامیان آمد و در جلسه مطرح شد، باز هم در آن خانه تکرار شد؟
  4. عبدالله در جلسه گفته بود که ما (عبدالله و ادنا) همدیگر را دوست داریم. آیا عبدالله چیز دیگری هم در آن جلسه گفته بود که دلیل بر وجود رابطه جنسی بین آن دو باشد؟
  5. شما نوشته‌اید که عبدالله بخاطر استفاده نادرست سازمان از خانه مادری خود خشمگین بود. آیا اختلاف عبدالله با مرکزیت بوده یا اختلاف عبدالله با غزال آیتی؟ یعنی آیا عبدالله در این خصوص آیتی را مقصر می‌دانست یا مرکزیت سازمان را؟

با تشکر از جوابتان!

محسن [صیرفی]

پاسخ‌های خانم ناهید قاجار به پرسشهای بالا:

سلام و روز خوش!

همانطور كه می‌دانی، در خانه تيمی، هنگام شب هر نفر در لحاف يا پتوی خود مچاله می‌شد و با كمی فاصله از هم مى‌خوابيديم. آنشب رضا غبرايي آن دو را در يك رختخواب و در حال انجام سكس ديده و شنيده بود و چون تا آنزمان شاهد چنين رفتاری نبود و قرارداد سازمانی را غير آن می‌دانست صبح از ما پرسيد كه آيا رفقا می‌توانند روابط جنسی در خانه تيمی داشته باشند؟ من و سيادتی پاسخ منفی داديم، رضا «منصور»(ii) در لحظه‌ای در فكر فرو رفت و چيزی نگفت و در برابر سؤال سيادتی كه آيا موردی بوده كه چنين سؤالی مطرح شده؟ لحظه ای مكث كرد و گفت من ديشب بين رفقا چنين صحنه‌ای را ديدم و بيش از اين توضيح نداد. شايد بيش از اين را به من نگفت ولی به سيادتی گفته بود. نمی‌دانم زيرا بعداً عكس العمل سيادتی شديدتر شده بود.

همانطور كه نوشتم عبدالله تأیید بر دوست داشتنش داشت و در جلسه‌‌ای كه من حضور داشتم در مورد زوايای رابطه شان بيش از اين صحبت نشد.

عبداله هم به رهبری هم به غزال اعتراض داشت كه تصميم خودسرانه مى‌گيرد. شايد زهره بداند كه كدام عضو رهبری غزال و هوشمند را به خانه پنجه شاهی برده است؟ اگر زمانی به ايران رفتم يا توسط دوستان قديم از زهره مى‌پرسم شايد پاسخ را بيابم.

بنظرم آوردن «پری»(iii) به خانه شما جهت تنبيه نبوده بلكه تيم را شكسته بودند. نمی‌دانم چرا «پری» نزد شما انكار كرده در حاليكه همان زمان به ما گفته شد كه او هم رابطه عاشقانه شان را انكار نكرده است.

با مهر/ ناهيد [قاجار]

پرسشهای دوباره محسن صیرفی نژاد پیرامون پاسخ‌های بالای خانم قاجار:

با تشکر از جوابتان.

۱گفته های ادنا ثابت برایم بسیار شگفت انگیز است. باید روی آن فکر کنم. اما اینکه غبرائی اشتباه تصور کرده، را نیز نباید از نظر دور داشت.

۲من با چند نفر از اعضای آن روز سازمان که به خانه مادر رفته بودند و چند روزی آنجا زندگی کرده‌اند، صحبت کرده‌ام. آنها می‌گویند که غزال آیتی آن‌ها را به خانه مادر برده بود. تهماسب وزیری نیز تقریبا همین را می‌گوید. بنابراین احتمالا رهبری سازمان در موضوع استفاده از خانه مادری عبدالله دخالتی نداشته است.

با تشکر
محسن [صیرفی]

سه شنبه ۱۳ آگوست ۲۰۱۹

پرسش بار سوم محسن صیرفی نژاد از خانم قاجار:

با سلامی دیگر،

روز خوب و خوشی را برایتان آرزو می‌کنم.

جواب سؤال‌هایم را بار دیگر خواندم. یک سؤال را فراموش کرده‌ بودید که جواب دهید:

آیا هم آغوشی عبدالله و ادنا در شب‌های بعدی باز هم تکرار شد؟

از پاسخ شما بسیار متشکرم.

محسن [صیرفی]

پاسخ ناهید قاجار به پرسش بالا:

سلام و روز خوش! نمی‌دانم، جو و محیط خانه تیمی متشنج بود و ما هم چشم بسته در آنجا بودیم.


پنج‌شنبه ۱۵ آگوست ۲۰۱۹

پرسش بار چهارم محسن صیرفی نژاد از خانم قاجار

با سلام و صبح بخیر،

از پاسخ شما بسیار ممنون هستم.

همانطور که می‌دانید، رضا غبرائی در آن خانه چشم بسته نبود. آیا غبرائی بازهم آن دو را در حال هم آغوشی دیده یا صدایی در این خصوص شنیده بود؟ آیا غبرائی در این خصوص چیزی به شما گفت؟

با تشکر از زحمت و پاسختان.

پاسخ ناهید قاجار به پرسش بالا:

سلام، نه در این باره به ما چیزی نگفت.


پانویس‌ها:

(i) آقای جعفر بهکیش روز جان باختن جعفر را 24 اسفند نوشته‌اند.

http://www.bidaran.net/spip.php?breve17

(ii) رضا غبرائی «منصور»

(iii) ادنا ثابت «پری»