روابط درونی
«سازمان چریکهای فدائی خلق ایران»
فشرده بخش ششم کتاب «قتل عبدالله پنجهشاهی …»
بدون داشتن شناختی اجمالی از روابط درونی سازمان چریکهای فدائی خلق ایران نمیتوان به عوامل تعیین کننده در اعدام عبدالله پنجهشاهی پی برد. بنابراین در این بخش از کتاب «قتل عبدالله پنجه شاهی …» کوشش میشود، خواننده شناختی کلی از روابط درونی این سازمان بدست آورد. در زیر فشرده این بخش از کتاب قرار دارد.
عضو گیری و سازماندهی
اولین شرط عضوگیری اعتقاد به مارکسیسم و مشی چریکی سازمان که شرح آن در بخش قبلی رفت، بود. علاوه بر این آنان باید از روحیه فداکارانه بالایی برخوردار میبودند، بطوریکه هنگام دستگیری خودکشی کنند و درصورتیکه دستگیر شدند، بتوانند در برابر شکنجه و اعدام مقاوم باشند.
عضوی که تازه به سازمان پیوسته بود، ابتدا با دوستان و آشنایان خود ارتباط داشت. اما پس از چند ماه مخفی میشد و در خانههای تیمی سازمان که به آنها «پایگاه» گفته میشد، زندگی چریکی را شروع میکرد. هر خانه تیمی مسئولی داشت و چند خانه تیمی یک دسته یا شاخه را تشکیل میدادند. مسؤل شاخهها هم معمولاً عضو مرکزیت سازمان بودند.
شیوه زندگی در «سارمان چریکهای … »
شیوه زندگی در خانههای تیمی
اعضای خانه تیمی شبها برنامه کارهای روز بعد را مینوشتند. برخی از کارها مانند ورزش، جمعی و برخی مانند تمیز کردن سلاح، فردی بودند. مطالعه در مواردی فردی و در مواردی جمعی بود [ ۱ ] . زندگی اعضای سازمان در خانههای تیمی کاملا جمعی بود؛ یعنی رفتار هر عضو تیم در معرض دید همه اعضای تیم قرار داشت. از این رو عضو خانه تیمی تقریباً هیچ زندگی خصوصی برای خود نداشت. تنها برخی مسائل امنیتی و تشکیلاتی بود که یک عضو خانه تیمی با مسؤل تیم یا مسؤل شاخه در میان میگذاشت. بقیه کارها در تیم کاملاً آشکار و شفاف بود.
شرایط زندگی در «پایگاه» سخت بود. اعضای آن شبها شش ساعت و معمولاً روی موکت، بدون تشک و بالش میخوابیدند. انتخاب چنین زندگی سختی برای آن بود که فدایی خود را برای وضعیت سختتر آماده کند. وضعیتی مانند زندگی در شرایط بازجویی یا زندگی در شرایطی که جایی برای خواب ندارد و مثلاً باید در بیابان بخوابد.
اعضای خانه تیمی همواره آماده بودند که اگر پلیس به خانهشان حمله کرد، مدارک خود را بسوزانند، از خود دفاع کنند و از خانه بگریزند. بنابراین آنها برنامهای برای چنین موقعیتی تهیه کرده بودند که طبق آن، کارها هنگام حمله پلیس بین اعضای تیم تقسیم شده بودند. به این برنامه یا طرح در سازمان «طرح فرار» گفته میشد. شبها نیز اعضای تیم به نوبت نگهبانی میدادند بطوریکه همواره یک نفر بیدار بود تا اگر پلیس به خانه حمله میکرد یا مشکلی پیش میآمد، او بقیه را از خواب بیدار کند. چه شبها هنگام خواب و چه روزها در زمان بیداری اعضای تیم کفش میپوشیدند تا در صورت حمله پلیس آماده درگیری با ساواک باشند و راحتتر بتوانند از چنگ ساواک فرار کنند.
جلسههای انتقاد و انتقاد از خود در خانه تیمی
«انتقاد و انتقاد از خود» در فرهنگ مارکسیستی نقش مهمی در تکامل و پویایی یک سازمان یا حزب کارگری دارد. از این طریق است که حزب با ضعفهای خود مبارزه میکند و توانایی سیاسی و کارآیی ارگانهای خود را بهتر میکند. در احزاب و سازمانهای مارکسیستی بیشتر بحثها و انتقادها بر سر برنامههای سیاسی و وظایفی است که ارگانهای مهم آن سازمان بدوش دارند. اما در خانههای تیمی سازمان «چریکهای فدائی خلق ایران» انتقادها بیشتر بر سر مسائل کم اهمیت و خرد دور میزدند و این انتقادها در دو موضوع خلاصه میشدند. یکی انتقادهایی درباره مسائل روزمره زندگی در خانه تیمی؛ مانند فراموشی در انجام این یا آن کار و دیگری انتقادهای درباره ضعفهای شخصیتی اعضای تیم؛ مانند خودخواهی و فردگرایی در این یا آن عضو خانه تیمی بودند. برای بررسی ضعفهای شخصیتی معمولاً جلسههای خاصی تشکیل میشد که به آن جلسه انتقادی گفته میشد. در این جلسهها افراد درباره ضعفهای شخصیتی خود و دیگر اعضای تیم صحبت میکردند. این انتقادها درواقع انتقاد و انتقاد از خود نبودند بلکه بیشتر خودکوبی، خردهگیری و عیبجویی از خود و دیگری بودند.
بنظر میرسد، توجه بسیار زیاد به ضعفهای شخصیتی اعضای سازمان ریشه در نگاه سازمان به نقش اراده گرایانه پیشاهنگ انقلابی در تحولات اجتماعی داشت. دلیل دیگر تشکیل این جلسهها وجود اختلافهایی بود که در تیمهای سازمان بین اعضای تیم پیش میآمد و جلسههای انتقادی قرار بود که این اختلافها را کاهش دهد. ولی این جلسهها در عمل بیفایده بودند. خاطرات فاطمه ایزدی [ ۲ ] از این نظر بسیار ارزشمند است و در آن اطلاعات خوبی در خصوص انتقادهای شخصیتی در سازمان و بیفایده بودن آنها آمده است.
تنبیههای سخت در «سازمان چریکهای … »
تنبیههای سازمان بسیار سخت بودند. شلاق زدن، گرفتن مسؤلیت، گرفتن سلاح برای مدتی کوتاه و بایکوت از جمله این تنبیهها بودند. اعدام نیز از دیگر تنبیهها بود که تا سال ۱۳۵۵ تنها در مورد اعضایی که ظاهراً امنیت سازمان را به خطر انداخته بودند، اجرا شده بود.
محدود کردن روابط عاشقانه در «سازمان … »
در بخش قبل روشن گردید که در آن زمان بیشتر جوانان دموکرات، یعنی جوانانی که به حقوق برابر زن و مرد باور داشتند، روابط عاشقانه بدون ازدواج را ناپسند میدانستند. هواداران سازمانهای سیاسی مبارز و همچنین هواداران «سازمان چریکهای … » گروه کوچکی از این جوانان بودند.
افزون بر این در میان گروهی از این جوانان مبارز این تصور نادرست وجود داشت که روابط عاشقانه بین زن و مرد انقلابی مانع از فعالیت انقلابی آنها میشود یا حداقل فعالیت انقلابی آنها را محدود میسازد. این تصور نادرست در میان هواداران مشی چریکی بیشتر و در میان هوادران مشی کار تودهای کمتر رایج بود. البته برخی به این تصور نادرست باور نداشتند و ازدواج هم کرده بودند.
افزون بر اینها در خانههای تیمی سازمان، جایی برای رابطه خصوصی بین اعضای وجود نداشت و رابطه عاشقانه رابطهای کاملاً خصوصی است. تازه رابطه عاشقانه پسر و دختری در خانه تیمی که معمولاً از سه پسر و یک دختر تشکیل میشد، مشکلهایی را بوجود میآورد. زیرا هم آن دختر و پسر در جمع خانه تیمی برای چنین رابطهای احساس آزادی نمیکردند و هم دو نفر دیگر به این رابطه حساس میشدند. بنابراین علاوه بر دو عامل قبلی، نبود فضا برای رابطه خصوصی در خانههای تیمی سازمان، رابطه عاشقانه بین دختر و پسر را بسیار محدودتر کرده بود. این محدودیتها بصورت مقررات نوشته نشدهای در سازمان اعمال میگردید.
این محدودیتها چه بودند؟
در سازمان از روابط عاطفی عاشقانه بین عضو پسر و دختر استقبال نمیشد. اما در صورتیکه علاقه عاشقانه بین دو عضو پسر و دختر پیش میآمد، سازمان آن را تحمل میکرد. ولی این رابطه نباید به رابطه عاشقانه جنسی منجر میشد که در سازمان تحمل نمیشد و ممنوع بود. به همین دلیل همان چریکهایی که قبلاً با هم ازدواج کرده بودند، با ورود به خانه تیمی به روابط عاشقانه خود پایان میدادند.
تنبیه روابط عاشقانه پنهانی
در خانههای تیمی که تا قبل از اعدام عبدالله در آنها بودم، جیزی درباره روابط عاشقانه پنهانی نشنیدم و درباره تنبیه روابط عاشقانه پنهانی صحبتی نشد. تا آنجا که بیاد دارم، در آیین نامه انضباطی سازمان هم تنبیهی برای آن مطرح نشده بود.
تا آنجا که میدانم، شدیدترین تنبیه در سازمان گرفتن سلاح یا گرفتن مسؤلیت بوده است. تنبیه اعدام مربوط به تهدیدهای امنیتی سازمان میشد. اگر در سازمان رابطه عاشقانه (رابطه عاطفی) بین دو نفر بوجود میآمد و آنها خودشان موضوع را مطرح میکردند، تنبیه نمی شدند ولی معمولاً به خانههای تیمی جداگانه ای فرستاده میشدند.
«مرکزیت دموکراتیک» در «سازمان چریکهای فدائی خلق ایران »
شیوه تصمیم گیری در سازمان چریکهای فدایی خلق ایران بر پایه «مرکزیت دموکراتیک» (سانترالیسم دموکراتیک) بود. مرکزیت دموکراتیک ساختاری حقوقی است که بر پایه آن حقوق و اختیار اعضا، ارگانها و رهبری در احزاب کمونیست و کارگری مشخص میگردد. در این ساختار تشکیلاتی اعضای ارگانهای بالاتر توسط اعضای پایینتر انتخاب میشوند. پس از انتخاب، ارگانهای پایینتر باید از تصمیمهای ارگانهای بالاتر پیروی کنند.
گرچه «سازمان چریکهای فدائی خلق ایران» ساختار حقوقی «مرکزیت دموکراتیک» را پذیرفته بود، اما بدلیل وجود خفقان شدید سیاسی در زمان شاه، همه سازمانهای مخفی داخل کشور قادر نبودند این ساختار حقوقی را به اجرا درآورند. زیرا دیکتاتوری موجب مخفی کاری در این سازمانها میشد و مخفی کاری هم حقوق و اختیار مرکزیت را زیاد و حقوق و اختیار اعضای را کم میکرد.
ارتباط اعضای سازمان با یکدیگر
یکی از مسائل مهم در سازمانهای مخفی ارتباط اعضای آن با یکدیگر است. اعضای هر خانه تیمی در «سازمان چریکهای فدائی خلق ایران» با هم ارتباط داشتند و در جریان نظر هم قرار میگرفتند. اما ارتباط اعضای یک خانه تیمی با خانه تیمی دیگر تنها از طریق مسؤل شاخه که عضو مرکزیت سازمان هم بود، امکانپذیر بود. حتی مسؤلان دو تیم با هم ارتباطی نداشتند. این امر موجب افزایش حقوق مرکزیت سازمان و کاهش حقوق اعضای سازمان میشد. بدین ترتیب مرکزیت سازمان بر مبادله اخبار بین تیمها تسلط کامل داشت. مسؤل شاخه یا مرکزیت سازمان هرگاه مصلحت میدانست، خبری را به تیمی میداد و هرگاه صلاح نمیدانست، تیمی را در جریان آن خبر قرار نمیداد یا آن خبر را بصورت ناقص به آنها میداد.
نشریه داخلی «سازمان چریکهای … »
نشریه داخلی سازمان که تنها در درون سازمان منتشر میشد، وسیله بسیار خوبی برای ارتباط فکری اعضای سازمان با هم بود. گزارش برخی از کارهای تیمهای سازمان در این نشریه منتشر میشد. مثلاً تیمی در جلوی کارخانهای یا در محلهای کارگری اعلامیه پخش کرده بود. گزارش آن در نشریه داخلی میآمد.
تصمیم گیری جمعی، مسؤلیت فردی
گرچه به دلایلی که در بالا به آنها اشاره شد، امکان تحقق معیارهای دموکراتیک در سازمان کم بود اما همواره اصل تصمیم گیری جمعی و مسؤلیت فردی در کارها رعایت میگردید. مثلا اگر تیمی قرار بود که در مکانی اعلامیه پخش کند، همه اعضای تیم در چگونگی انجام آن کار با هم گفتگو و تصمیمگیری میکردند. پس از گفتگوها یک نفر بعنوان مسؤل آن کار انتخاب میشد و در هنگام انجام آن کار همه باید از دستور آن مسؤل پیروی میکردند. پس از پایان کار در جلسه تیم موضوع دوباره بررسی میشد و انتقادها مطرح میگردید. به این شیوه انجام کارها تصمیم گیری جمعی و مسؤلیت فردی گفته میشد و کارها در سازمان بدینگونه صورت میگرفت.
انتخابی نبودن ارگانهای بالاتر
بدلیل خفقان سیاسی حاکم بر جامعه ایران در زمان شاه، اصل پنهانکاری و رعایت مسائل امنیتی برای گروههای انقلابی در درجه اول اهمیت قرار داشت. در نتیجه گروههایی که رهبری آنها در داخل کشور بود، قادر نبودند رهبری خود را به شیوهای دموکراتیک انتخاب کنند و اعتماد اعضای آنها به رهبری خود جای انتخاب را میگرفت. «سازمان چریکهای فدائی خلق ایران» نیز از این قاعده مستثنی نبود.
شیوه زندگی در گروههای باورمند به کار تودهای
در پایان این بخش نگاهی کلی به روابط درونی گروههایی که به مشی کار تودهای باور داشتند، میکنیم تا تفاوت شیوه زندگی در این گروهها با شیوه زندگی در «سازمان چریکهای … » روشن شود.
گروهها یا سازمانهایی که به کار تودهای باور داشتند، از لحاظ دیدگاه سیاسی، سازماندهی و شیوه زندگی گروهی (آیین نامهها، تنبیهها، حقوق تشکیلاتی و …) بسیار متنوع بودند. با این حال ویژگیهای مشترکی داشتند که با ویژگیهای «سازمان چریکهای فدائی خلق ایران» متفاوت بود.
این گروهها در عضوگیری خود نیاز به معیارهای سخت گیرانه نداشتند. مثلاً نیاز نبود که اعضای آنها هنگام دستگیری خودکشی کنند. بیشتر اعضای این گروهها زندگی علنی داشتند. یعنی با هویت واقعی خود در میان مردم زندگی میکردند. سازماندهی آنها نیز بگونهای بود که عضو گروه مدت زمانی از وقت خود را صرف کارهای گروه و مدت دیگر را صرف زندگی شخصی و خصوصی خود میکرد. در صورتی که عضو چنین گروهی مجبور به زندگی مخفی میشد، باز هم برای خود زندگی خصوصی داشت و تنها مدتی از وقت خود را صرف کارهای گروهی میکرد.
از آنجا که عضو چنین گروهی زندگی خصوصی داشت، روابط عاشقانه زن و مرد و ازدواج برایشان امری کاملاً خصوصی بود. شاید این فکر که روابط عاشقانه مانع فعالیت سیاسی میشود، در برخی از اعضای این گروهها نیز بروز میکرد. در این صورت چنین تصوری میرا و گذرا بود، چون با واقعیتهای زندگی آنها و زندگی در گروه شان سازگار نبود. اگر چنین گروهی تا حدی بزرگ بود که بصورت سازمانی در آمده بود، رهبری چنین سازمانی به هیچوجه حق نداشت که وارد زندگی خصوصی آنها شود و برای آنها قانون بگذارد که مثلاً ازدواج بکنند یا نکنند.
پانویسها:
۱ دبگر کارهای عضو تیم مانند رفتن سر قرار اعضای علنی، خرید وسایلی مانند استنسیل، مرکب پلی کپی، چاپ اعلامیه، کارهای تکنیکی و همچنین دیدار با همسایهها برای عادی سازی سازی شرایط خانه نزد آنها و اطلاع از وضعیت خانه از جمله کارهایی بودند که در برنامه روزانه گنجاده میشدند.
۲ فاطمه ایزدی. «گوشههایی از زندگی عبدالله پنجهشاهی و ادنا ثابت». متن کامل در:
برای دیدن کتاب در مرورگر خود اینجا کلیک کنید.
برای دانلود کتاب اینجا کلیک کنید.
برای اطلاعات بیشتر درباره دانلود کتاب به صفحه دریافت کتاب بروید.