واژهنامه سازمان چریکهای فدائی خلق ایران
هر گروه در فعالیتهای گروهی خود از واژههایی استفاده میکند که معنی ویژهای برای آن گروه دارند. این قاعده درباره «سازمان چریکهای فدائی خلق ایران» نیز درست است. واژههایی که با معنی خاصی در سازمان استفاده میشد، امروز نیز در کتابهای مربوط به این سازمان بکار میرود. ممکن است، مفهوم این واژهها برای خواننده روشن نباشند. بنابراین لازم است، توضیح کوتاهی درباره واژهنامه سازمان چریکهای فدائی خلق ایران داده شود.
فعالیت علنی و فعالیت مخفی
در کشوری که دموکراسی سرمایه داری حاکم است، فعالیت سیاسی حزبهای انقلابی مثلاً حزب کمونیست، علنی و حتی قانونی است. اما در حکومتهای دیکتاتوری مانند حکومت محمد رضا شاه پهلوی، حزب ها و سازمان های انقلابی اجازه فعالیت ندارند. از این رو این حزب ها به فعالیت مخفی، یعنی فعالیتی که از دید پلیس سیاسی پنهان است، روی میآورند. در شرایطی یک حزب انقلابی میتواند هم فعالیت علنی و هم فعالیت مخفی داشته باشد.
عضو علنی و عضو مخفی
عضو سازمانی انقلابی ممکن است که علنی یا مخفی باشد. «عضو علنی» با نام و هویت واقعی خود و «عضو مخفی» با نام و هویتی غیر از نام و هویت خود در میان مردم زندگی میکند. «عضو علنی» میتواند هم فعالیت علنی و هم فعالیت مخفی داشته باشد. مثلاً هم با هویت واقعی خود فعالیت مجاز علنی انجام دهد و هم شبنامه پخش کند.
ضربه خوردن
در مواقعی یک یا چند عضو سازمان انقلابی توسط پلیس دستگیر یا کشته میشدند. در «سازمان چریکهای فدائی خلق ایران» به دستگیری یا کشته شدن یک یا چند عضو سازمان «ضربه خوردن» گفته میشد.
خانه تیمی (پایگاه)
اعضای مخفی سازمان و گاه اعضای علنی آن در گروههای چند نفره سازماندهی میشدند و هر گروه در خانهای با هم زندگی میکردند. به هر یک از این گروهها «تیم» و به هر یک از این خانهها «پایگاه» گفته میشد. پس از انقلاب 1357 در نوشتههای مربوط به آن سالها کمتر از واژه «پایگاه» و بیشتر از عبارت «خانه تیمی» برای نام بردن از این خانهها استفاده میشود.
تعداد افرادی که در این خانه باهم زندگی میکردند، معمولاً چهار نفر بودند. اما گاهی تعدادشان بیشتر هم میشد. در نزد همسایگان یکی از دختران نقش «زن خانه» و یکی از پسران نقش «مرد خانه» را ایفا میکرد.
مسؤل تیم
یکی از اعضای خانه تیمی که با تجربهتر از دیگران بود، به عنوان مسؤل آن تیم برگزیده میشد. کارهای تیم زیر نظر و مدیریت او انجام میگرفت. مسؤل تیم در بیشتر موارد مرد آن خانه نزد همسایه ها هم بود.
اتاق تکی
اعضای مخفی سازمان در «خانههای تیمی» زندگی میکردند. اما خانه تیمی ممکن بود که لو برود. در این صورت اعضای خانه لو رفته جایی برای زندگی نداشتند. برای حل این مشکل هر عضو سازمان علاوه بر خانه تیمی که در آن با دیگران بصورت جمعی زندگی میکرد، یک اتاق هم اجاره کرده بود تا در صورت بروز مشکلی برای خانه تیمی بتواند برای مدتی در اتاق خود زندگی کند. در ادبیات سازمان به این اتاق «اتاق تکی» گفته میشد.
اعضای سازمان با شغلهای توجیهی متفاوتی مانند راننده بین شهری یا کار در شهر دیگر این اتاق را اجاره میکردند و معمولاً هفتهای یک بار به آن سر میزدند.
طبقه بندی اسناد سازمان: سری دو صفر، صفر، یک و دو
اسناد «سازمان چریکهای … » طبقه بندی و شماره گذاری میشدند. هرچه میزان اهمیت امنیتی اسناد بیشتر، شماره آنها پایینتر بود. اهمیت سری دو صفر از همه بیشتر بود. مثلاً قرارهای ثابت در سری دو صفر جا داشتند. دقیق یادم نیست اما گمان میکنم، برنامههای روزانه در سری صفر و اعلامیه های هنوز منتشر نشده در سری یک بودند.
طرح فرار
ساواک با شناسایی خانههای تیمی سازمان به آن حمله میکرد. اعضای خانه تیمی برای اینکه در زمان یورش ساواک آمادگی خوبی داشته باشند، طرحی را از پیش تهیه میکردند که طبق آن هر فرد خانه تیمی در زمان حمله ساواک باید کار معینی را انجام میداد. مثلاً یکی باید اسناد را میسوزاند تا بدست ساواکیها نیفتد و دیگری باید با پرتاب نارنجک یا تیراندازی به سوی ساواکیها، حمله آنها به خانه را کند میساخت تا اعضای خانه بتوانند از مسیر مناسبی که قبلاً معین شده بود، از خانه فرار کنند. به این طرح در سازمان «طرح فرار» گفته میشد.
در طرح فرار آن دسته از اسناد سازمان که در سری صفر و دو صفر قرار داشتند، باید سوزانده میشدند.
عضو «چشم بسته» در خانه تیمی
برخی از اعضای سازمان که محل امنی (خانه تیمی یا اتاق تکی) برای زندگی نداشتند، برای مدت کوتاهی در خانه تیمی دیگری زندگی میکردند. آنها بدون اینکه آدرس این خانه را بفهمند به آنجا برده میشدند. در ادبیات سازمان به چنین افرادی عضو «چشم بسته» آن خانه تیمی گفته میشد.
عضو «چشم بسته» معمولاً چهره دیگر اعضای خانه تیمی را هم نمیدید و بیشتر در اتاقی در آن خانه زندگی میکرد. اما در مواردی چنین نبود و او چهره اعضای خانه را میدید. در این صورت گفته میشد که او تنها به آدرس خانه «چشم بسته» است. در مواردی هم عضو «چشم بسته» چهره برخی از اعضای خانه را میدید و چهره برخی دیگر را نمیدید. اگر تصمیم گرفته میشد که عضو «چشم بسته» خانه تیمی آدرس خانه را بداند، آنگاه او دیگر عضو «چشم باز» آن خانه شده بود.
یکی از اعضای خانه تیمی مسؤل رابطه با عضو «چشم بسته» با بقیه اعضای خانه میشد و کارهای او را در خانه تیمی سازمان میداد.
«شاخه»، «دسته» و «سرشاخه»
«شاخه» یا «دسته» معمولاً از سه یا چهار «خانه تیمی» تشکیل میشد. تا آنجا که نگارنده بیاد دارد، در آن زمان در سازمان از واژه «دسته» برای این منظور استفاده میشد. اما در نوشتههای جدید اعضای آن روز سازمان بجای واژه «دسته» از واژه «شاخه» استفاده میشود. تیم های یک شاخه از طریق مسؤل آن با هم ارتباط پیدا میکردند. شاخهها نیز از طریق مسؤلان آن بهم وصل میشدند. به مسؤل شاخه «سرشاخه» نیز گفته میشد.
مسؤلان شاخهها معمولاً در مرکزیت سازمان قرار میگرفتند، یعنی عضو مرکزیت سازمان بودند.
شکستن تیم
اعضای یک خانه تیمی معمولاً حدود چند ماهی با هم بودند و بعد از آن بنا بر ضرورت در خانههای تیمی دیگری سازماندهی میشدند. به رفتن اعضای یک خانه تیمی از آن تیم یا به بیان دقیقتر به انحلال یک تیم در سازمان «شکستن تیم» گفته میشد.
گروه منشعب
پس از ضربه بزرگ در بهار و تابستان ۱۳۵۵ به «سازمان چریکهای … » گروهی از اعضای سازمان به این نتیجه رسیدند که مشی چریکی سازمان نادرست است و ریشه این ضربهها و ناتوانی سازمان در پیوند با تودهها، همین مشی نادرست چریکی است. اعضای این گروه در آبان ۱۳۵۵ از سازمان انشعاب کردند و نام «گروه منشعب از سازمان چریکهای فدائی خلق ایران» را بر خود گذاشتند و به حزب توده ایران پیوستند. این گروه به «گروه منشعب» معروف است.
برای دیدن کتاب در مرورگر خود اینجا کلیک کنید.
برای دانلود کتاب اینجا کلیک کنید.
برای اطلاعات بیشتر درباره دانلود کتاب به صفحه دریافت کتاب بروید.